به وبلاگ ما خوش امدید

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

با سلام.به دنیای ترانه های بیصدا ویا همان (فریادبیصدا)خوش آمدید.

هم اکنون میتوانید از ترانه و مطلب موجود استفاده نمایید

و مطالب خود را در بخش نظرات ارسال نمایید.

با بازدید از وبلاگ ما هر روز منتظر حدیدترینها باشید.

امیدواریم لحظات خوبی را در  وبلاگ ما سپری نمایید...



نظرات شما عزیزان:

atiye
ساعت2:31---13 فروردين 1395
سلام ممنون بابات نظرتون....
موفق باشین


پریا
ساعت12:03---19 بهمن 1394
وب خوبی داری.ممنون که سرزدی موفق باشی

atiye
ساعت7:04---9 بهمن 1394
سلام ممنون از نظرات خوبتون...وبلاگ قشنگی دارین...
پاسخ:سلام.قربان شما.ممنونم از اظهار لطفتون.چشاتون قشنک میبینه.براتون بهترین آرزوها رو مسئلت دارم.موفق باشین.


مهوش
ساعت11:09---27 دی 1394
سلام سعید جان مطالب و اشعاریبرات ارسال کردم به اطف این همکاری دوستانه ادامه خواهد

یافت ورودتان را به جهان اینترنت تبریک عرض می گویم
پاسخ:سلام.ممنونم از لطف ومحبتتون.طلف کردین.اشعارتون زیادوقشنگو دلنشینه.ممنون ومتشکرم


مهوش
ساعت10:59---27 دی 1394
با تو بودن

شعر نو:

باتو

بودن

اثر: استاد کامران



پیش دونان خم نگردد عاشق شوریده دیوانه سر



شاید این افسانه ای باشد که من




درخیال عشق تو




میگریزم از همه



هیچ می دانی که بر من عشق تو



اندراین دیر فنا



نازنین دلبر به رنگی دیگر است



اندر این قرن اتم



در آسمان این جهان



نازنین



ای گل



دوای جان



امید من



نوای دیگراست



دل زبهر دیدنت در جستجوست



با تو بودن با تو بودن آرزوست




عشق دنیاهم کنون





گوش کن جانا





به رنگی دیگری



جولان کند



سر مپیچ ا ز صحبت غمهای ما



با تو ما را بیش ازین ها گفتکوست



چون که دیدم



قلب تو در این زمان بی وفا



در میان مردم بی عاطفه



مثل یک آیینه قلب عاشقت صاف است



صاف



باده عشقت نشد خالی ز جام

همدم شبهای تارم این سبوست



دشمنان عشق



جولان می کنند



تا نهال عشق را از بیخ از و بن بر کنند



من در این ایام بی مهر وصفا



از خدا دانی چه کردم آرزو



این حدیث این دل زار من است



با تو بودن


باتو بودن


آرزوست

دیندار(کامران) غزل درد

بسمه تعالی



استادرحیم دیندار(کامران )

غزل درد



بیتو ز فراقت همه دم زار بگریم



بیروی تو من با غم بسیار بگریم



هر دم گذری باز تو از کوچه اوهام



زان بی تو به هر کوچه و بازار بگریم



شد روز سپیدم ز فراق تو شب تار



باید که ز هجر تو شب تار بگریم



هر دم گذرد یاد تو زین خاطر ناشاد



هرلحظه کنم ناله و هر بار بگریم



خون شد دل پر درد ازین داغ جگر سوز



در هجر تو با دیده خونبار بگریم



هر لحظه ز هجران تو فریاد بر آرم



بی روی تو در حسرت دیدار بگریم



مانم ز فراق تو به یک تار شکسته



مضراب غم آرید که چون تار بگریم



تا خلق نگویند مکن ناله بسیار



گردم غزل دردو دراشعار بگریم

ا عتبار شعر

استاد رحیم دیندار(کامران)

اعتبارشعر......شعری که :

صدها بار با خواندنش باز هم عاشق و شیفته اش



می شوید

چکیده ای از

نظریات بازدید کنندگان
اعتبار شعر توضیحی مختصر

و... پر طرفدارترین شعر بازدید کنندگان

چندین سایت وبلاگ اعلام کرده ما هم

به شما بازدید کنندگان اعتبار شعر

را بطو ر ثابت در اول صفحه قرار دادیم تا در

پیداکردنش جهت خواندن با مشکل

مواجه نشوید چون هدف ما جلب رضایت

و اعتلای شعر و ادب هنر

وراحتی شماست قربون یکایک شما مهوش س



اثر:استاد رحیم دیندار (کامران)



از هفت آسمان گذرد اعتبار شعر



مانا پایدار بود روزگار شعر

ازخاکیان کسی به غبارش نمی رسد



باشدسوار با ل ملائک نگار شعر



باغ مراخزان و هراسی ز چرخ نیست



خندان شکوفه های دل ازنو بهارشعر



دردا که خیل بی هنران در زمان ما



مضراب ها گرفته نوازند تار شعر



احساس شاعرانه ام ای جان مکّدر است



چون فتنه ها به پا بود اندر دیار شعر



بازار شعر را دو سه مداح بی هنر



آشفته کرده اند چو زلف نگار شعر



شعری که خالی است زاحساس وشور حال





کی می توان شمر د نش اندر شمار شعر



یک بیت شعر عرصه جولان شاعر است



کامران زفیض عشق تو شدشهسوارشعر




هفت روش دخترانه برای پیدا کردن شوهر

(لطفا پسرا نخونن)

1- یه بار یه جایی که توی دید طرف باشه



و بتونه با دو تا شلیک خودشو بهت برسونه



یهو غش می کنی و ولو می شی کف زمین.



پس از چند دقیقه هذیون گفتن



راجع به اینکه پسر اصغر قصاب اومده



خواستگاریت اما تو نمی خواهی به اون شوهر کنی



مثلا به ضرب آب قند به هوش می آیی



و وقتی چشمت به طرف می افته یهو



بغضت می ترکه و گریه. وقتی خوب



گریه هاتو کردی و پاشدی که بری طرف کلی اصرار میکنه که برسونت.

اما از اون اصرار و از تو انکار.خلاصه راه می افتی



که بری اما یجوری راه می ری که مطمئن بشی



طرف می تونه تا خونتون تعقیبت کنه…



تا اینجا تو کار خودتو کردی اما از اینجا به بعدش دیگه با اوس کریمه.



2- روش یاهو مسنجری:


این روش اخیرا کاربرد زیادی پیدا کرده



و عمدتا هم به خاطر اینه که لازم نیست



مستقیم توی چشمای طرف نگاه کنی و این برای



آماتورها هم کمک خبلی بزرگیه.



از ایکونهای گوگولی مگولی هم می تونی برای رسوندن



مفهوم استفاده کنی.اما بدیشم اینه که بعضی



وقتها توی چت یه سو تفاهم هایی پیش می آد که خر بیار و باقالی بار کن!!

نکته:این روش فقط وقتی کاربرد داره که مطلب بطور



صریح ادا بشه اما به علت اینکه هیچ موجود اناثی



اصولا این کاره نیست پس بهتره که اصلا قیدشو زد!



3-روش مذهبی خفن:


چهل شب جمعه جلوی در خونتون

رو جارو می کنی و آجیل مشکل گشا

پخش می کنی . تو ی این مدت به هر

چی امامزاده و صاحب کرامات هست

متوسل میشی و نذر می کنی که اگه

حاجتت روا شد هر شب تو سقا خونه آس مم تقی یه شمع روشن کنی …ایشالا که حاجتتو میگیری.

نکته:خواهر التماس دعا

4-روش از ما بهتران:


لازم نیست کاری بکنی. فقط انتخاب کن!

5-روش بچه مثبت:


طرف و به یه کافی شاپ دعوت می کنیی

اونجا خیلی معقول و منطقی مساله رو



بهش می گی.اونم احتمالا یه فرصتی



می خواد که فکر کنه و بعدشم ایشالا که بعله رو می گه.

نکته:تا حالا چیزی خنده دار تر از این شن


مهوش
ساعت10:47---27 دی 1394
امران)گریه های غریبانه


گریه های غریبانه

استاد دیندار(کامران)



دل بی حضور سبز تو بیمار و خسته بود



میخانه وصال تو ای دوست بسته بود



اندر شب فراق تو در کوچه های درد



فریاد من سکوت فلک را شکسته بود



نی اختری پدید و نه مهتاب جلوه کرد



گویی که آسمان به تماشا نشسته بود



ماییم و گریه های غریبانه در فراق



عشقت به قاب دیده چنین نقش بسته بود



باز آ که در فراق تو شیدای روی تو



دل از همه بریده ز آفاق رسته بود



اندر حضور سبز تو معنا شود غزل



شعرم تراوش قلم قلب خسته بود



کامران در خور تو نکر ده است خدمتی



یارب به بارگاه تو زان سر شکسته بود















غزل معروف شوریده شیرازی



هرچه کنی بکن مکن ترک من ای نگار من




هر چه بری ببر مبر سنگدلی به کار من




هر چه هلی بهل مهل پرده به روی چون قمر




هر چه دری بدر مدر پرده اعتبار من




هر چه کشــی بکش مکش باده به بزم مدعی




هر چه خوری بخور مخور خون من ای نگار من




هر چه دهی بده مده زلف به باد ای صنم




هر چه نهی بنه منه پای به رهگــــذار من




هر چه کشی بکش مکش صید حرم که نیست خوش




هر چه شوی بشو مشو تشنه به خون زار من




هر چه بری ببر مبر رشته الفت مـرا




هر چه کنی بکن مکن خـانه اختیار من




هر چه روی برو مرو راه خلاف دوستی




هر چه زنی بزن مزن طعنه به روزگار من



**************************************



ترجمه اشعار

ویلیام شکسپیر


وقتی چهل زمستان پیشانی تو

را از همه طرف

احاطه و محاصره کرد
و در کشتزار جمال تو چین و

شیارهای عمیق حفر نمود
زمانی که این پوشش جوانی

غرور آمیز را
به صورت لباس ژنده و کم ارزش

درآورد
اگر از تو پرسیدند
آن همه زیبایی تو کجا شدند
آن همه خزانه با ارزش روزهای

نشاط و جوانی کجا رفتند
اگر بگویی در گودی چشمان فرو رفته ام
گم شده اند
شرمساری بی فایده است
چقدر سرمایه گذاری زیبایی
اگر میتوانستی

جواب دهی
"این طفل زیبای من حساب مرا صاف
و جوابگو عذرخواه

پیری من است"
زیباییش ثابت کننده زیبایی توست
که آنرا به ارث برده است



شکوه ِ دنیا همچون دایره ای

بر روی آب است
که هر زمان بر پهنای خود می افزاید
و در منتهای بزرگی هیچ می شود.



هر زمان که از جور ِ روزگار
و رسوایی ِ میان ِ مردمان
در گوشه ی تنهایی بر بینوایی ِ

خود اشک می ریزم،
و گوش ِ ناشنوای آسمان را با

فریادهای بی حاصل ِ خویش می آزارم،
و بر خود می نگرم و بر بخت ِ بد ِ

خویش نفرین می فرستم،
و آرزو می کنم که ای کاش

چون آن

دیگری بودم،
که دلش از من امیدوارتر
و قامتش

موزون تر
و دوستانش بیشتر است.
و ای کاش

هنر ِ این یک
و شکوه و شوکت ِ آن دیگری از آن ِ من بود،
و در این اوصاف چنان

خود را محروم می بینم
که حتی از آنچه بیشترین نصیب را برده ام
کمترین خرسندی

احساس نمی کنم.
اما در همین حال که خود

را چنین خوار و حقیر می بینم
از بخت ِ نیک، حالی به

یاد ِ تو می افتم،
و آنگاه

روح ِ من
همچون چکاوک ِ

سحر خیز
بامدادان از خاک ِ

تیره اوج گرفته
و بر دروازه ی بهشت سرود می خواند
و با یاد ِ عشق ِ تو
چنان دولتی به من دست می دهد
که شأن ِ سلطانی به

چشمم خوار می آید
و از سودای مقام ِ خود با پادشاهان، عار دارم.



من گل رز دیده ام، نقاب که از چهره بردارد

سفید و قرمز است
اما چنین گلی بر گونه های معشوقم ندیده ام.
عطر هایی هستند

با رایحه ی دلپذیر
بیشتر از رایحه ای که معشوق

من با خود دارد.
چشمان معشوقه ام بی شباهت به خورشید است
مرجان بسیار قرمز تر از لبان اوست.
من دوست دارم معشوقم حرف بزند

،هر چند می دانم
صدای موسیقی بسیار دلنواز تر از صدای اوست.
مطمئنم ندیده ام الهه ای را هنگام راه رفتن
معشوق من اما وقتی راه می رود ،

زمین می خراشد.
من اما سوگند می خورم معشوقه ام

نایاب است
من نیز مثل هر کس دیگر با قیاسی اشتباه

سنجیده ام او را.

*********************************************

شعری از کارو دردریان





الا، ای رهگذر! منگر چنین بیگانه بر گورم


چه می‌خواهی؟ چه می‌جویی، در این کاشانهٔ عورم؟


چه سان گویم؟ چه سان گریم؟ حدیث قلب رنجورم؟


از این خوابیدن در زیر سنگ و خاک و خون خوردن


نمی‌دانی! چه می‌دانی، که آخر چیست منظورم


تن من لاشهٔ فقر است و من زندانی زورم


کجا می‌خواستم مردن!؟ حقیقت کرد مجبورم


چه شب‌ها تا سحر عریان، به سوز فقر لرزیدم


چه ساعت‌ها که سرگردان، به ساز مرگ رقصیدم


از این دوران آفت زا، چه آفت‌ها که من دیدم..




***************************

اشعاری از شاملو

و عشق را
کنار تیرک راه بند
تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد...
روزگار غریبی است نازنین...
آنکه بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد...




به پرواز
شک کرده بودم
به هنگامی که شانه هایم
از توان سنگین بال
خمیده بود...



روزی ما دوباره کبوترهایمان را
پرواز خواهیم داد
و مهربانی
دست زیبایی را خواهد گرفت
و من آن روز را انتظار می کشم
حتی روزی که نباشم



گر بدین سان زیست باید پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را،

به رسوائی نیاویزم
بر بلندِ کاجِ خشکِ کوچه بن بست
گر بدین سان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از

ایمان خود چون کوه،
یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک...



کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود
و انسان با نخستین درد
در من زندانی ، ستمگری بود
که به آواز زنجیرش خو نمیکرد
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم ...



ای کاش میتوانستند
از آفتاب یاد بگیرند
که بی دریغ باشند
در دردها و شادیهایشان
حتی
با نان خشکشان
و کاردهایشان را
جز از برایِ قسمت کردن
بیرون نیاورند ...



ای کاش میتوانستم
یک لحظه میتوانستم ای کاش
بر شانه های خود بنشانم
این خلق بیشمار را،
گرد حباب خاک بگردانم
تا با دو چشم خویش ببینند که

خورشیدشان کجاست
و باورم کنند



برای زیستن دو قلب لازم است،قلبی که
دوست بدارد
قلبی که دوستش بدارند



روزی ما دوباره کبوترهایمان

را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی

را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه شان

را نمی بندند
قفل
افسانه ای است
و قلب
برای زندگی بس است...



قصه نیستم که بگویی


نغمه نیستم که بخوانی


صدا نیستم که بشنوی


یا چیزی چنان که


مهوش
ساعت4:55---27 دی 1394
مدیریت مهوش همه جا:

سعید عزیز با تشکر از بازدیدنان تبادل لیتک انجام شد
امبد اینکه این هئکار ی پر دوام گردد جهت همکاری شعری را برای چاب تقدیم میدارم با عنوان شعر طوفانی


استاد رحیم دیندار متخلص به کامران



قصه ام طولانی است،شعرمن طوفانی است



عاشق بی باکم، عشق من عرفانی است



چتر در دست بگیر ، سوی من گر آیی



آسمان شعرم ، به خدا بارانی است



شعله می روید از ، شعر آتش ناکم



عذر می خواهم اگر، شعرم آتشدانی است



گریه من جاری ، شده در ابیاتم



شعر من پر درد است ، درد من پنهانی است



آمده جغد به باغ ،داده جولان به زاغ



آنکه افتاده به چاه ،مرغ خوش الحانی است



روح در مغز نهان ، عشق در قلب روان



سینما خانه ما ، دیدنش مجانی است



این جهان دهکده ایست ، طول و عرضش محدود



خانه اش شیشه ای و ، حاصلش ویرانی است



این جهان در نظر ، عرفا دانی چیست



ظاهرش اهل دل و ، باطنش شیطانی است



سرمه چشم منست ، خاک ایران عزیز


شاعر ایرانم شعر من ایرانی است



گفتی از مال جهان ، تو چه اندوخته ای



حاصل عمر منت ، دفتر و دیوانی است



تا او داد مرا ، بالی از علم و هنر



دیدم آنرا که به صد،درد من درمانی است



تا که کامران به رخش نظری کرد بگفت



یا کنون من اویم ،یا که او کامرانی ا ست



Sama
ساعت13:50---23 دی 1394
سلام با آرزوی موفقیت بیشتر
پاسخ:سلام.قربانت.مرسی عزیزم.وهمچنین.موفق باشی


پریوش
ساعت14:11---21 دی 1394
مگا لینک یکی از بهترین پیج های تبادل لینک در ایران با رتبه بسیار عالی در گوگل از شما برای تبادل لینک دعوت به عمل می آورد.

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : 1 فروردين 1398برچسب:خوش آمدید, | 1:0 | نویسنده : سعید |

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • محفل عباس